دیروز عصربرگشتم

عالی بود خدا قسمت همه ی کسایی که آرزوشو دارن بکنه ..یه دوست خوب و عالی هم پیدا کردم خیلی مهربون و مومن بود البته همسن هم بودیم اونم مثل من تنها اومده بود ولی دومین بارش بود 

دل کندن برام سخت بود خیلی ..یه حال و هوای خاصی داشت روز آخر ..همه ش اشکام میومدن پایین وقتی فکر میکردم داره تموم میشه

میخوام چنتا عکس بذارم

تصویر زیر صحنه ی که هرشب موقع خواب میدیدم درواقع سقف مسجدهستش

مسجد


اینم تصویر مفاتیح و تسبیحیه که همیشه باهام بودالبته یه مفاتیح کامل هم داشتم تسبیحمو خیلی دوس دارم یه بارم پاره شده خودم درستش کردم


مفاتیچ


اینم عکس چایی های منو و دوستی بعد افطار 



چایی


این کتابهایی که برده بودم بخونم البته دوتاش مال دوستم بود نردبان سعادت مال من بود اعتکاف خوبان رو هم اونجا دادن..من فقط تونستم70صفحه ی آمادگی برای ظهور رو بخونم عالی بود حیف که نشد تمومش کنم..از بعضی جاهاش عکس انداختم توی یه پست میدارم که همیشه یادم بمونه


کتاب