چندروزی سرم شلوغ بود نشد بیام بنویسم
الانم نمیدونم چی بنویسم:(
دیروز مهمون خواهرم بودیم
عروس عمه مو پاگشا کرده بود با عمه ی خواهر شوهرمو
دیروز حالم خیلی بد شد اولین باربود.. با مامان بحثم شد فکرکنم فشارم افتاد با اینکه زیر پتو و لحاف بودم خیلی می لرزیدم.
ولی شبش خوب بود خیلی خوش گذشت با اینکه خیلی هم کار کردم
پدر یکی از همکارام لیز خورده دستش شکسته:(
بچه ها خیلی خیلی تیزو حساسن کم نگیریشون